لافند بازی

تبلیغات در سایت ما

از سرزمین مادری

پیوندهای روزانه
  • ایران شهرساز
  • کهن دیار
  • سازمان عمران ونوسازی شهریار
  • مدیریت در هزاره سوم
  • خبر گزاری ایمنا-مدیریت شهری
  • پام نیوز- مدیریت شهری
  • مرکز پژوهش های شورای شهر مشهد
  • انجمن نو اندیشان
  • وب شهلا نظری
  • خانه مدیران جوان
  • پایگاه علمی - پژوهشی پارس مدیر
  • مدیریت پژوهش
  • مهندسی شهرسازی-برنامه ریزی شهری
  • روزنامه دنیای اقتصاد
  • ورزش سه
  • سایت خبری تحلیلی تکاپو
  • پایگاه خبری تحلیلی سوما نیوز
  • پایگاه خبری تحلیلی واران نیوز
  • پایگاه خبری تحلیلی صومعه سرا نیوز
  • خبرگزاری شهرستان صومعه سرا
  • مدیریت شهری -دانشگاه تهران
  • مدیریت شهری -علامه طباطبایی
  • اطلاعات علمی تخصصی مدیریت شهری
  • راهکار مدیریت
  • مدیریت تحول
  • مطالعات شهری ایران
  • بولتن نیوز - مدیریت شهری
  • مجله اینترنتی برترینها - مدیریت شهری
  • فردا نیوز - مدیریت شهری
  • دانشگاه علوم وتحقیقات
  • سایت مرجع مدیریت شهری
  • سایت خبری شهرنوشت
  • پیشخوان
  • ساختن وبلاگ
  • شماره پیمان کارها
  • حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
  • خرید از چین
  • قلاده اموزشی ضد پارس سگ
  • الوقلیون
  • ورود کاربران
    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟
    عضويت سريع
    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری
    تبادل لینک هوشمند

      azsarzaminemadari.lxb.ir






    لافند بازی

    "لافند بازی" یکی از نمایش ها و عملیات جذاب عامیانه است که در میان مردم مناطق مختلف گیلان محبوبیت ویژه ای دارد که پیشینه تاریخی آن به گذشته های دور بر می گردد . ویژگی های جغرافیایی و نوع زندگی اجتماعی مردم منطقه در پیدایش این بازی بی تأثیر نبوده است .

    --- "لافند بازی" با نام های دیگری چون : "طناب بازی" ، "ریسمان بازی" و "رَسَن بازی" نیز شناخته می شود.

    اعضاء گروه "لافند بازی" :

    1) "پهلوان لافندباز" :

    این فرد عملیات "لافندبازی" یعنی راه رفتن و سایر نمایش ها را بر روی طناب انجام می دهد چنانکه هر چه تسلط پهلوان بر طناب روی بیشتر و عملیات او متنوع تر باشد ، محبوبیت او بیشتر است .

    2) "یالانچی" :

    او دستیار پهلوان است و وسایل لازم را در اختیارش قرار می دهد . همچنین میدان را تا آماده شدن پهلوان آماده می سازد یعنی اصلاحاً گرم می کند . "یالانچی" که به او "شیطان" ، "شیطانک" و "میان غوله" نیز می گویند ، در جمع آوری هدایای نقدی تماشاگران موسوم به "دوران" شرکت فعال دارد .

    3) "سُرناچی" :

    نوازنده ای است که آلات موسیقی محلی از جمله نواختن "سُرنا" مهارت دارد .

    4) "نقاره چی" :

    فردی است که "دهل" و بعبارتی "نقاره" می نوازد و با "سرُناچی" در ایجاد هیجان همراهی می کند .

    5) بجز افراد فوق ، کسان دیگری نیز بعنوان همکاران گروه به انجام کارهای خدماتی نظیر آماده سازی دکل طناب و مهیّا سازی زمین نمایش همکاری دارند .

    وسایل کار و ابزارهای "لافندبازی" :

    1) "لافند" یا "طناب" ضخیم :

    معمولاً چنین طنابی را از جنس کنف تهیّه می کنند . شادروان پهلوان "پرویز خودش" (1380-1322) در سال گذشته از ترکیب کنف و ابریشم در بافت طناب جهت مقاوم سازی بهره می گرفت . این طناب حدود 20 متر طول دارد و از 12 رشته و 4 لایه سه رشته ای تابیده شده و وزنی حدود 30 کیلوگرم دارد .

    2) چهار تیر چوبی یا لوله آهنی بقطر 5/2 اینچ که هر کدام در حدود 5 متر طول دارند و از چوب های جنگلی و یا لوله آهنی تهیّه می شوند .

    3) "لنگر" :

    چوبی بلند است که از دو نیمۀ 3 متری درست می شود و طولی حدود 5/5-5 متر دارد که با یک بَست فلزی به همدیگر وصل می گردند .

    "لنگر" که "لافندباز" تعادل خود را بر روی طناب بوسیله اش حفظ می کند ، اغلب از چوب درختان جنگلی تهیه می شود .

    4) پوشاک پهلوان :

    پوشاک "لافندبازی" نوعی لباس پهلوانی است که بی شباهت به لباس زورخانه ای نیست . این لباس سبک و چسبان بنابر سلیقه بندبازان دارای تزئیناتی نیز می گردند .

    5) بازوبند :

    پهلوان معمولاً بازوبندی بر بازو می بندد که شامل دعاها و یا کلمات مقدس است و بر این باورند که پهلوان را از چشم زخم دشمنان و حسودان مصون می دارد .

    6) لباس "یالانچی" :

    لباس "یالانچی" شبیه لباس "حاجی فیروز" است که شامل : پیراهن قرمز ، شلوار زرد یا سیاه با کمربند و کلاه بوقی و اصطلاحاً شیطانی با زنگوله ای آویزان است .

    "یالانچی" همچنین صورتش را با ذغال و یا سایر مواد مشابه سیاه می کند .

    7) وسایل عملیات :

    این وسایل با توجه به نوع بازی پهلوان عبارتند از :

    دوچرخه ، صندلی ، سینی فلزی ، لحاف و تشک ، شیشه چراغ ، بطری نوشابه ، دیگ بزرگ و نظایر آنها .

     مواقع اجرای نمایش "لافندبازی" :

    --- "لافندبازی" در فصل تابستان (اوایل تیر تا اواخر مرداد) ، در پائیز (مهر و آبان) ، در ایام نوروز و "سیزده بدر" ، در جشن ها و اعیاد و در برخی عروسی های خانواده های سرشناس برگزار می گردد ولیکن در برخی مواقع در مراسم و جشن های دولتی نیز از این نمایش استفاده می شود .

    --- "لافندبازی" اغلب در فضای آزاد و در میدان محلات انجام می گیرد و این نمایش در شرایط جوّی نامناسب نظیر بارندگی ، در ایام کار و فعالیت کشاورزی ، در ایام سوگواری مذهبی و ماه های محرّم و صفر و رمضان اجرا نمی شود .

    --- "لافندبازان" اغلب مزد زحمات خود را از طریق وجوهات تماشاگران (دوران) دریافت می کنند مگر اینکه قبلاً توافقاتی با صاحب مجلس داشته باشند .

     شیوه اطلاع رسانی مراسم :

    --- شیوه خبر کردن مردم در گذشته با نواختن نقاره بود ولی در سال های اخیر بوسیله بلندگو و یا چاپ پوسترهای آگهی و تبلیغاتی انجام می گیرد .

     عملیات و نمایش های مرسوم در "لافندبازی" :

    --- پهلوانان "لافندباز" معملاً اقدام به اجرای نمایشات متنوعی می کنند که برخی از قدیم مرسوم بوده اند و برخی نیز بصورت ابتکاری و خاص هر یک از این هنرمندان می باشد .

    --- "لافندبازی" از یکسو نمایشی جذاب و گیرا است امّا از جانب دیگر بسیار خطرناک و مرگ آفرین می باشد بطوریکه اگر پهلوان در اثر عدم تمرکز و خطا ، تعادلش را از دست بدهد آنگاه خطر مرگ او را تهدید خواهد کرد . از جمله نمایشات مرسوم در "لافندبازی" عبارتند از :

    1- کشتی "گیله مردی" با "یالانچی" :

    --- در آغاز "یالانچی" وارد میدان می شود ، عربده می کشد و حریف می طلبد سپس پهلوان وارد میدان می گردد و قصد بالا رفتن از طناب را دارد ولی "یالانچی" جلوی او را می گیرد و با حرکات خنده آور مانع این کار می شود لذا پهلوان اجباراً با او به کشتی نمایشی می پردازد . پهلوان در نهایت "یالانچی" را بر زمین می زند و به بالای طناب برای اجرای نمایش می رود .

    2- شعر خوانی :

    --- پهلوان بالای طناب می رود و شعری می خواند که در میان "لافندبازان" به نام "فهلویات" مشهور است و "یالانچی" همزمان با شعرخوانی پهلوان به تقلید او می پردازد و ادایش را در می آورد .

    --- شعری که در اینگونه موارد خوانده می شود ، دارای چنین مضمونی است :

    الله به الله زدم – خیمه به دشت کربلا زدم – آب آمد که خیمۀ ما را ببرد – دست بر دامان علی ولی الله زدم – الله تویی – بر دلم آگاه تویی – درمانده منم – دلیل هر راه تویی – من غلام قنبرم – قنبر غلام علی – قربان آن زبانی که بلند بگوید یا علی .

    3- شروع بازی با نرمش "دو گام" و "دو شاخه زدن" و "حرکات ضربدری" آغاز می گردد که بهترین نوع آغار عملیات در بین "لافندبازان" می باشد .

    4- پائین آمدن پهلوان از طناب و "یالانچی" را بر دوش گرفتن و بالای طناب بردن .

    5- مَجمعه و صندلی را بالای طناب بردن :

    برای اینکار صندلی را داخل مجمعه می گذارند و روی صندلی می نشینند و به همین حالت از روی طناب می گذرند.

    6- غذا خوردن بالای طناب ، سینی غذا در دست ، لنگر بر دوش ، وسط طناب ایستادن و با "یالانچی" به سؤال و جواب پرداختن ( مثلاً "یالانچی" می پرسد : پهلوان شما چرا تنها غذا می خوری و مرا دعوت نمی کنی ؟ و پهلوان پاسخ می دهد که : من کار کرده ام و غذا می خورم ، تو هم کار کن و غذا بخور .

    7- دیگ و تشت را بالای طناب بردن : بطوریکه دیگ را داخل تشت می گذارند و بحالت "دوپا" درون دیگ از روی طناب عبور می کنند .  

    8- بستن شیشۀ چراغ گردسوز و یا بطری نوشابه به کف پا و در این حالت با نوک پا از روی طناب می گذرند .

    9- بردن سینی چای بر روی طناب و نوشیدن آن .

    10- کشتی بر بالای طناب با "یالانچی"

    11- پرواز مرگبار : در این نمایش دو پا را با طناب می بندند و خود را به پائین پرتاب می کنند .

    12- عبور از روی طناب با چشمان بسته

    13-  بردن رختخواب بر بالای طناب و خوابیدن روی آن .

    14- عبور با دوچرخه از روی طناب .

    15- دو پا در دیگ بصورت دو گام زدن با دیگ از روی طناب عبور می کنند .

    16- سه طفل را روی طناب می برند : در این موارد یک طفل را به کول و دو طفل را بصورت متصل به دو تاب به کمک طناب دو متری که به مچ پاهای پهلوان بسته شده اند و پهلوان با پاهای خود آنها را به حرکت در می آورد و بدینطریق از روی طناب می گذرد .

    http://allahsoso.blogfa.com/post/461



    بخش نظرات این مطلب


    برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

    نام
    آدرس ایمیل
    وب سایت/بلاگ
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

    آپلود عکس دلخواه:

    درباره ما
    پرنده را که آزاد کنی روزی برمــــــی گردد و مــــــــــــــنِ خاکـــــــی از ایـــــن اتفــــــاق زمینی زیـــــــــــــاد دور نیســــــــتــــم....
    آمار
    آمار مطالب
  • کل مطالب : 128
  • کل نظرات : 24
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 5
  • بازدید دیروز : 7
  • ورودی امروز گوگل : 1
  • ورودی گوگل دیروز : 1
  • آي پي امروز : 2
  • آي پي ديروز : 2
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 2308
  • بازدید سال : 4420
  • بازدید کلی : 36092
  • اطلاعات شما
  • آی پی : 18.119.139.50
  • مرورگر :
  • سیستم عامل :
  • امروز :
  • امکانات جانبی
    آخرین نظرات کاربران
    لیلا44 - سلام بسیار جالب بود - 1394/12/14/azsarzaminemada
    ناصر پویان(امیداسلامی عربانی سابق) - همشهری فرهیخته و بزرگوار
    به شما محقق و نویسنده صومعه سرایی افتخار می کنم .خداوند شماها زیاد کند. یک ملت به فرزندان فرهیخته خود افتخار می نه پول ومالدارش . خدا شماها را حفظ کند .مقاله شیخ عبدالقادر گیلانی (صومعه سرایی) این حقیر را که به زبان انگلیسی در خارج چاپ ومنتشر شده را ملاحظه فرموده و به همشهریهای دیگر نیز معرفی فرمایید.بنده مقاله فارسی شما در باره ایشان را خواندم - لذت بردم.با احترام پدرانه-ناصر پویان - 1394/11/18/azsarzaminemada
    ناصر پویان(امیداسلامی عربانی سابق) - همشهری فرهیخته و بزرگوار
    به شما محقق و نویسنده صومعه سرایی افتخار می کنم .خداوند شماها زیاد کند. یک ملت به فرزندان فرهیخته خود افتخار می نه پول ومالدارش . خدا شماها را حفظ کند .مقاله شیخ عبدالقادر گیلانی (صومعه سرایی) این حقیر را که به زبان انگلیسی در خارج چاپ ومنتشر شده را ملاحظه فرموده و به همشهریهای دیگر نیز معرفی فرمایید.بنده مقاله فارسی شما در باره ایشان را خواندم - لذت بردم.با احترام پدرانه-ناصر پویان - 1394/11/18/azsarzaminemada
    حمید یزدانی - «برای خالو قربان »
    شرم از آیینه تالار
    می بارید
    وزمین را
    توان شکافتن و
    بلعیدنت نبود
    که به پابوس رفته بودی
    سرهنگ
    القاب ارزانی تو
    ستاره را وا گذاشتی و
    دلخوش حلب پاره هایی
    آویز سینه ات
    از نام گرم «خالو» گذشتی و
    در هیئت مردابی
    بر خاک پای کسوف بوسه زدی
    وامان نامه ات
    کاکل خونین رفیقی شد
    هم کاسه ی دیروزت
    که جنگل را
    اعتبار می بخشید
    دلم برای تفنگت می سوزد
    دلم برای
    ایلت
    نامت بوی خیانت می دهد
    سرهنگ
    القاب ارزانی تو
    کاش به «خالو»بودن
    دل می بستی
    سرهنگ

    «آذر 66»
    «مهدی ریحا نی» صومعه سرا - 1394/9/14/azsarzaminemada
    دنيا رحيمي - مطالبتون خيلي جالب بود خيلي به دردم خورد منم پدر بزرگم سنگجوبي بودند خوشحال شدم - 1394/7/19/azsarzaminemada
    - با سلام سایت دهستان مرکیه با ادرس بگذارید تا بتوانیم دراین روستا سایت داشته باشینپم
    شماره تماس:091962337746 - /
    مریم - سلام ،لحظاتی رو با مطالعه مطالب وبلاگتون لذت بردم . موفق و موید باشید . اگر لایق دونستید و وبلاگ بنده حقیر رو هم لینک بفرمائید خوشحال می شم . - 1393/5/18
    سنجرانی - سلام امروز موفق شدم همه ی مطالبه وبلاگو بخونم مطالب بسیار عالییی و مفید بودن اشعار بسیار زیبا و قابل تحسین صومعه سرا هم که بی نظیر، شدیدا مشتاق یک سفر شدم به صومعه سرا ، نکته ها و حکایتهای مدیریتی هم که فوق العاده بود مخصوصا ( دلیلی برای زندگی).
    با آرزوی موفقییت روز افزون ، و دستیابی به هر انچه که میخواهید.
    موفق باشید. - 1393/5/6
    مرواریـــــــــــــــــــــــــــد - داداش وبلاگ خیلی خوبی داری عالــــــــــــــــــــــــی - 1393/3/11
    دفتر بیمه آسیا نمایندگی صومعه سرا - سلام هم شهری خوشحال میشم لینکمون کنی در صورت موافقت با تبادل لینک بهمون خبر بده
    مطالب جالب بود لطفا مطالب بیشتری راجع به شهرستانمون بذار اگر کار بیمه ای هم داشتی به ما سر بزن
    موفق باشی - 1393/2/28